سفرنامه تیرماه 90
پنجشنبه صبح زود از سمت شمشک - دیزین وارد جاده چالوس شدیم هوا خیلی مه بود واقعا" باورم نمیشد که این موقع سال انقدر هوا خنک باشه توی سیاه بیشه چند تا عکس انداختم تا یادگاری باشه و هلیا جونم بعد ببینه (هلیا از اول تا آخر جاده رو خوابیده بود ) وقتی رسیدیم با منظره جالبی روبرو شدیم درخونه مامانی انقدر گلهای کاغذی جلوه قشنگی به کوچه داده بودند که هرکی رد میشد نگاه میکرد. بعد از صرف صبحانه ( به پیشنهاد اینجانب ) وسایل جمع آوری شد و رفتیم جاده 3000 خیلی آروم و خوب بود هوا هم ابری بود و هر از گاهی یه نمه بارون میزد ( واقعا" جای تعجب داشت چون هممون...