هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

خورشید زندگی

سفرنامه تیرماه 90

پنجشنبه صبح زود از سمت شمشک - دیزین وارد جاده چالوس شدیم  هوا خیلی مه بود واقعا" باورم نمیشد که این موقع سال انقدر هوا خنک باشه توی سیاه بیشه چند تا عکس انداختم تا یادگاری باشه و هلیا جونم بعد ببینه (هلیا از اول تا آخر جاده رو خوابیده بود )    وقتی رسیدیم با منظره جالبی روبرو شدیم درخونه مامانی انقدر گلهای کاغذی جلوه قشنگی به کوچه داده بودند که هرکی رد میشد نگاه میکرد. بعد از صرف صبحانه ( به پیشنهاد اینجانب ) وسایل جمع آوری شد و رفتیم جاده 3000 خیلی آروم و خوب بود هوا هم ابری بود و هر از گاهی یه نمه بارون میزد ( واقعا" جای تعجب داشت چون هممون...
28 تير 1390

تست هوش

سلام یه تست چهار سوالی تو ادامه مطلب هستش. اگه دوست داشتین یه سر بزنین.  خیلی جالبه.... برگرفته از وبلاگ  فاطمه احمدی آزمون زیر از چهار سؤال تشکیل شده که میزان مدیریت یک فرد را نشان می دهد سؤال‌ها مشکل نیستند. در مورد هر سؤال اول سعی کنید خودتان پاسخ بدهید و بعد پاسخ را بخوانید تا ببینید درست جواب داده‌اید یا خیر.  1-از شما خواسته شده یک زرافه را در یخچال قرار دهید. چطور این کار را انجام می‌دهید؟ . . . . . . پاسخ: درب یخچال را باز می‌کنیم. زرافه را داخل یخچال می‌گذاریم و سپس درب آن را می‌بندیم. هدف از این سؤال این است که مشخص شود آیا شما از آن دسته افرادی هستید ک...
21 تير 1390

لگو بازی

هلیا جونم این روزا خیلی سرم شلوغه تا بعد ازظهر که سر کارم بعد میام دنبالت مهدکودک و میریم خونه برات عصرونه درست میکنم بعد یه تصمیمی واسه شام  میگرم و بابایی که اومد یه روز در میون میریم پارک و بابایی با تو بازی میکنه منم ورزش می کنم دیروز 10 دور توی پارک پروانه دویدم . دیگه یواش یواش داریم به تولدت 3 سالگیت نزدیک می شیم تقریبا" نصف کارها را انجام دادم و بعضی ها را بعد از مسافرت انجام میدم . یکشنبه 26 تیر تعطیله (نیمه شعبان) ما هم میخوایم بریم شمال البته از پنجشنبه صبح زود می ریم تا ببینیم کی برمی گردیم. تو هم این روزا خوب سر خودتو گرم می کنی دیشب (من توی آشپزخونه بودم ) هلیا : مامان با لگو هام یه ...
21 تير 1390

گرما در مقابل سرما

هلیا جونم این روزا هوا خیلی خیلی گرم شده تقریبا" 41 درجه رو نشون میده واقعا" بیرون نمیشه رفت تو این گرما شب هم که میشه باید زود بخوابی تا صبح زود بیدار بشی و بری مهدکودک - فقط پنج شنبه و جمعه ها میشه رفت بیرون  . بالاخره باید یه جورایی هم با گرمای تابستون بسازیم دو تاعکس برات گذاشتم از سرمای زمستان و کلاه و پالتو و .... که بازم سردت میشد و یه عکس هم مربوط به امروزه که برات گذاشتم با لباس خنک و زیر باد کولر و بازم عرق کردن         دیروز با بابایی رفتیم بهار و برات یه لباس خوشگل برای تولدت خریدم بعد رفتیم خونه مادرجونی و کلی با عمه معصومه و مرضیه بازی کردی و بالاخره ساعت ...
17 تير 1390

صدای هلیا جونم

چند وقتی بود میخواستم صدای هلیا رو بزارم نمیتونستم فایلم رو کانورت کنم امروز با کمک از وبلاگ پرهام و بابای خوبش   و  وبلاگ آریا جون و مامان گلش تونستم یکی از فایلهای صدای هلیا رو توی 30 ماهگیش بزارم.   چند تا عکس جدید از 35 ماهگی دخملی توی حیاط خاله نیر (به قول هلیا خاله نرگپ)       پ . ن : تار بودن عکسها بخاطر حرکتهای موزون هلیا موقع عکس انداختن بود.  ...
15 تير 1390

3 سالگی عروسکم

دخملی گلم دیگه کمتر از یک ماه به سه سالگی مونده عزیزکم واقعا" نمی دونم اینهمه روز چه جوری گذشت . دخملی هر روز کلمات جدید از میس سمانه یاد میگیری و برای من می گی و هر چی توی کتاب می بینی انگلیسیش رو هم میگی دیروز بابایی تلویزیون نگاه می کرد مار نشون داد گفتی مامان wiper قربونت برم که انقدر به زبان انگلیسی علاقه داری. چند وقت پیش رفتیم سمرقند خرید کنیم یه بچه خوابیده بود روی زمین و گریه می کرد فکر کنم از مامانش یه چیزی میخواست همه به اون نگاه میکردند هلیای مامان تو هم خیلی تعجب کرده بودی آخه تا حالا از این صحنه ها ندیده بودی بعد که اومدیم خونه برای بابایی تعریف کردی بابایی گفت هلیا جون نظرت راجع به اون بچه چی بود هلیا : نظ...
6 تير 1390

هلیای شیطون

دیشب داشتم شام درست میکردم وهلیا داشت توی اطاقش بازی میکرد رفتم ببینم چیکار میکنه صدایی ازش نمیومد دیدم توی اطاق ما نشسته و داره رژگونه میزنه.    اینم عکسای هلیا وپانیذ سوار بر ماشین خونه مامانی اینا بعد از مهدکودک   Glitterfy.com - Photo Flipbooks ...
1 تير 1390
1